loading...

آشنایی با مسائل مربوط به پزشکی

بازدید : 671
29 دی 1399 زمان : 22:43

اعصاب واگ (پاراسمپاتیک) که قلب را آزاد می کنند ، استیل کولین (ACh) را به عنوان انتقال دهنده عصبی اولیه آنها آزاد می کند. ACh به گیرنده های موسکارینی (M2) متصل می شود که عمدتاً در سلول های متشکل از گره های سینوسی (SA) و دهلیزی-بطنی (AV) یافت می شود. گیرنده های موسکارینی به پروتئین Gi متصل می شوند. بنابراین ، فعال شدن واگ اردوگاه را کاهش می دهد. فعال سازی پروتئین Gi همچنین منجر به فعال شدن کانالهای KACh می شود که جریان پتاسیم را افزایش داده و سلولها را بیش از حد قطبی می کند.

افزایش فعالیتهای واگ به گره SA با کاهش شیب پتانسیل ضربان ساز (مرحله 4 پتانسیل عمل) میزان شلیک سلولهای ضربان ساز را کاهش می دهد. این باعث کاهش ضربان قلب (تقویمی منفی) می شود. تغییر شیب فاز 4 در نتیجه تغییر در جریان های پتاسیم و کلسیم و همچنین جریان سدیم کند به داخل است که تصور می شود مسئول جریان ضربان ساز است (اگر). با بیش از حد قطبی شدن سلول ها ، فعال شدن واگ آستانه سلول را برای شلیک افزایش می دهد ، که به کاهش سرعت شلیک کمک می کند. اثرات الکتروفیزیولوژیکی مشابه نیز در گره AV رخ می دهد. با این حال ، در این بافت ، این تغییرات به عنوان کاهش سرعت هدایت تکانه از طریق گره AV (برهم بری منفی) آشکار می شود. در حالت استراحت ، درجه زیادی از صدای واگ بر روی قلب وجود دارد که مسئول ضربان قلب کم استراحت است.

همچنین مقداری از عصب واگ عضله دهلیزی و تا حد بسیار کمتری عضله بطنی وجود دارد. بنابراین فعال شدن واگ منجر به کاهش متوسط انقباض دهلیزی (اینوتروپی) و حتی کاهش انقباضی بطنی می شود.

آنتاگونیست های گیرنده های موسکارینی به گیرنده های موسکارینی متصل می شوند و از این طریق از اتصال ACh به گیرنده جلوگیری می کنند. با مسدود کردن عملکرد ACh ، آنتاگونیست های گیرنده های موسکارینی بسیار موثر جلوی فعالیت عصب واگ بر روی قلب را می گیرند. با این کار ضربان قلب و سرعت هدایت را افزایش می دهند.

تاریخ
نام آتروپین در قرن نوزدهم ابداع شد ، زمانی که عصاره های خالص از گیاه Belladonna Atropa belladonna ساخته شد. با این حال استفاده دارویی از گیاهان در خانواده گل شبدر بسیار قدیمی است. ماندراگورا (ماندراك) توسط تئوفراستوس در قرن چهارم پیش از میلاد توصیف شد. برای درمان زخم ، نقرس ، و بی خوابی ، و به عنوان یک معجون عشق. در قرن اول میلادی دیوسكوریدس شراب ماندراك را به عنوان بی حسی برای درمان درد یا بی خوابی تشخیص داد كه باید قبل از جراحی یا كوتر انجام شود. استفاده از داروهای شب بو برای بیهوشی ، اغلب در ترکیب با تریاک ، در سراسر امپراتوری روم و اسلامی ادامه داشت و در اروپا ادامه داشت تا اینکه در قرن نوزدهم توسط بیهوشی های مدرن جایگزین شد.

عصاره های غنی از آتروپین از گیاه مرغ مصری (گل شب بو دیگر) توسط کلئوپاترا در قرن گذشته قبل از میلاد استفاده شد. مردمک چشمهایش را گشاد کند ، به این امید که جذاب تر به نظر برسد. به همین ترتیب در دوره رنسانس ، زنان به دلایل زیبایی از آب انواع توت های شب بو Atropa belladonna استفاده کردند تا مردمک چشم خود را بزرگ کنند. این عمل برای مدت کوتاهی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در پاریس از سر گرفت.

مطالعه دارویی عصاره های بلاندا توسط شیمیدان آلمانی فریدلیب فردیناند رونگه (1795–1867) آغاز شد. در سال 1831 ، داروساز آلمانی Heinrich F. G. Mein (1799-1864) موفق به تهیه فرم خالص بلورین ماده فعال شد كه آتروپین نام گرفت. این ماده برای اولین بار توسط شیمی دان آلمانی ریچارد ویلستاتر در سال 1901 سنتز شد.
منابع طبیعی
آتروپین در بسیاری از اعضای خانواده Solanaceae یافت می شود. متداول ترین منابع یافت شده Atropa belladonna (شب مهلک کشنده) ، Datura Innoxia ، D. metel و D. stramonium است. منابع دیگر شامل اعضای تیره های Brugmansia (شیپورهای فرشته) و Hyoscyamus است.

سنتز
آتروپین را می توان با واکنش تروپین با اسید تروپیک در حضور اسید کلریدریک سنتز کرد.

بیوسنتز
بیوسنتز آتروپین که از ال-فنیل آلانین شروع می شود ، ابتدا تحت یک ترانس آمیناسیون قرار می گیرد که اسید فنیل پیروویک را تشکیل می دهد و سپس به اسید فنیل لاکتیک کاهش می یابد. کوآنزیم A سپس اسید فنیل-لاکتیک را با لیپتورین تشکیل دهنده تروپین جفت می کند ، که پس از آن تحت یک بازآرایی اساسی قرار می گیرد که با آنزیم P450 تشکیل هیوسسیامین آلدئید ایجاد می شود. سپس یک دهیدروژناز آلدهید را به یک الکل اولیه (-) - هیوسسیامین کاهش می دهد ، که پس از نژاد کشی باعث ایجاد آتروپین می شود.

نام
نام گونه "belladonna" (به زبان ایتالیایی "زن زیبا") از اصلی ترین استفاده از شب بو کشنده برای گشاد شدن مردمک چشم برای اثر آرایشی است. هم آتروپین و هم اسم تیره شبناه مرگبار از آتروپوس گرفته شده است ، یکی از سه سرنوشتی که طبق افسانه های یونان نحوه مرگ یک شخص را انتخاب کردند.

اعصاب واگ (پاراسمپاتیک) که قلب را آزاد می کنند ، استیل کولین (ACh) را به عنوان انتقال دهنده عصبی اولیه آنها آزاد می کند. ACh به گیرنده های موسکارینی (M2) متصل می شود که عمدتاً در سلول های متشکل از گره های سینوسی (SA) و دهلیزی-بطنی (AV) یافت می شود. گیرنده های موسکارینی به پروتئین Gi متصل می شوند. بنابراین ، فعال شدن واگ اردوگاه را کاهش می دهد. فعال سازی پروتئین Gi همچنین منجر به فعال شدن کانالهای KACh می شود که جریان پتاسیم را افزایش داده و سلولها را بیش از حد قطبی می کند.

افزایش فعالیتهای واگ به گره SA با کاهش شیب پتانسیل ضربان ساز (مرحله 4 پتانسیل عمل) میزان شلیک سلولهای ضربان ساز را کاهش می دهد. این باعث کاهش ضربان قلب (تقویمی منفی) می شود. تغییر شیب فاز 4 در نتیجه تغییر در جریان های پتاسیم و کلسیم و همچنین جریان سدیم کند به داخل است که تصور می شود مسئول جریان ضربان ساز است (اگر). با بیش از حد قطبی شدن سلول ها ، فعال شدن واگ آستانه سلول را برای شلیک افزایش می دهد ، که به کاهش سرعت شلیک کمک می کند. اثرات الکتروفیزیولوژیکی مشابه نیز در گره AV رخ می دهد. با این حال ، در این بافت ، این تغییرات به عنوان کاهش سرعت هدایت تکانه از طریق گره AV (برهم بری منفی) آشکار می شود. در حالت استراحت ، درجه زیادی از صدای واگ بر روی قلب وجود دارد که مسئول ضربان قلب کم استراحت است.

همچنین مقداری از عصب واگ عضله دهلیزی و تا حد بسیار کمتری عضله بطنی وجود دارد. بنابراین فعال شدن واگ منجر به کاهش متوسط انقباض دهلیزی (اینوتروپی) و حتی کاهش انقباضی بطنی می شود.

آنتاگونیست های گیرنده های موسکارینی به گیرنده های موسکارینی متصل می شوند و از این طریق از اتصال ACh به گیرنده جلوگیری می کنند. با مسدود کردن عملکرد ACh ، آنتاگونیست های گیرنده های موسکارینی بسیار موثر جلوی فعالیت عصب واگ بر روی قلب را می گیرند. با این کار ضربان قلب و سرعت هدایت را افزایش می دهند.

تاریخ
نام آتروپین در قرن نوزدهم ابداع شد ، زمانی که عصاره های خالص از گیاه Belladonna Atropa belladonna ساخته شد. با این حال استفاده دارویی از گیاهان در خانواده گل شبدر بسیار قدیمی است. ماندراگورا (ماندراك) توسط تئوفراستوس در قرن چهارم پیش از میلاد توصیف شد. برای درمان زخم ، نقرس ، و بی خوابی ، و به عنوان یک معجون عشق. در قرن اول میلادی دیوسكوریدس شراب ماندراك را به عنوان بی حسی برای درمان درد یا بی خوابی تشخیص داد كه باید قبل از جراحی یا كوتر انجام شود. استفاده از داروهای شب بو برای بیهوشی ، اغلب در ترکیب با تریاک ، در سراسر امپراتوری روم و اسلامی ادامه داشت و در اروپا ادامه داشت تا اینکه در قرن نوزدهم توسط بیهوشی های مدرن جایگزین شد.

عصاره های غنی از آتروپین از گیاه مرغ مصری (گل شب بو دیگر) توسط کلئوپاترا در قرن گذشته قبل از میلاد استفاده شد. مردمک چشمهایش را گشاد کند ، به این امید که جذاب تر به نظر برسد. به همین ترتیب در دوره رنسانس ، زنان به دلایل زیبایی از آب انواع توت های شب بو Atropa belladonna استفاده کردند تا مردمک چشم خود را بزرگ کنند. این عمل برای مدت کوتاهی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در پاریس از سر گرفت.

مطالعه دارویی عصاره های بلاندا توسط شیمیدان آلمانی فریدلیب فردیناند رونگه (1795–1867) آغاز شد. در سال 1831 ، داروساز آلمانی Heinrich F. G. Mein (1799-1864) موفق به تهیه فرم خالص بلورین ماده فعال شد كه آتروپین نام گرفت. این ماده برای اولین بار توسط شیمی دان آلمانی ریچارد ویلستاتر در سال 1901 سنتز شد.
منابع طبیعی
آتروپین در بسیاری از اعضای خانواده Solanaceae یافت می شود. متداول ترین منابع یافت شده Atropa belladonna (شب مهلک کشنده) ، Datura Innoxia ، D. metel و D. stramonium است. منابع دیگر شامل اعضای تیره های Brugmansia (شیپورهای فرشته) و Hyoscyamus است.

سنتز
آتروپین را می توان با واکنش تروپین با اسید تروپیک در حضور اسید کلریدریک سنتز کرد.

بیوسنتز
بیوسنتز آتروپین که از ال-فنیل آلانین شروع می شود ، ابتدا تحت یک ترانس آمیناسیون قرار می گیرد که اسید فنیل پیروویک را تشکیل می دهد و سپس به اسید فنیل لاکتیک کاهش می یابد. کوآنزیم A سپس اسید فنیل-لاکتیک را با لیپتورین تشکیل دهنده تروپین جفت می کند ، که پس از آن تحت یک بازآرایی اساسی قرار می گیرد که با آنزیم P450 تشکیل هیوسسیامین آلدئید ایجاد می شود. سپس یک دهیدروژناز آلدهید را به یک الکل اولیه (-) - هیوسسیامین کاهش می دهد ، که پس از نژاد کشی باعث ایجاد آتروپین می شود.

نام
نام گونه "belladonna" (به زبان ایتالیایی "زن زیبا") از اصلی ترین استفاده از شب بو کشنده برای گشاد شدن مردمک چشم برای اثر آرایشی است. هم آتروپین و هم اسم تیره شبناه مرگبار از آتروپوس گرفته شده است ، یکی از سه سرنوشتی که طبق افسانه های یونان نحوه مرگ یک شخص را انتخاب کردند.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 146
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 11
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 385
  • بازدید سال : 1338
  • بازدید کلی : 50550
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی